نسبت میان بودن و داشتن در فلسفه گابریل مارسل

سال انتشار: 1395
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 517

فایل این مقاله در 18 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_HASPH-3-1_004

تاریخ نمایه سازی: 6 آبان 1398

چکیده مقاله:

چکیده از نظر گابریل مارسل آدمی دو گونه ارتباط با هستی دارد: بودن و داشتن و این دو، لازمه زندگی هستند. انسان، غالبا مقوله ملک و داشتن را بر بعضی از عناصر شخصی و حتی بر افکار و تصورات خود اطلاق می کند و آن را به صورت ملموس توصیف می کند. در داشتن ، کارکرد و به تبع آن علم کاربردی مطرح است و در آن، ما با مسائل و تکنیک و مهارت ها سر و کار داریم. ارتباط ما در داشتن ارتباط من و او است، یعنی ارتباطی یک طرفه که انسان، شئ مورد نظر را به مثابه ابزاری در برابر خود تلقی می کند و با اندیشه اولیه که با انتزاع و آفاقی سازی و مانند آن همراه است به شناخت آن نائل می گردد. در مقابل داشتن ، بودن است که از مقولات منطقی نیست و ما نمی توانیم آن ها را تعریف کنیم. بودن فراگیر است و تمام هستی را در بر می گیرد. ارتباط ما در بودن از سنخ ارتباط من و تو و راز آلود است و ما با اندیشه ثانویه و از طریق مشارکت و تجربه زیسته خودمان می توانیم آن را بشناسیم. عشق، امید، وفاداری و آمادگی از مقولات بودن است که در بودن انسان تجلی می کند. آنچه در عصر جدید اتفاق افتاده گسترش حوزه داشتن است و مارسل با بیان این دو گونه ارتباط با هستی در صدد بازگرداندن تجربه اصیل انسانی یعنی تجربه بودن است.  

نویسندگان

عبدالکریم محمدی

دانش آموخته دوره دکتری، گروه فلسفه، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران

شهلا اسلامی

استادیار گروه فلسفه، دانشکده الهیات و فلسفه، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران