بررسی تاثیر انتقادات ارسطو از جهان شناسی هراکلیتوس بر انتقاد از مواضع افلاطون و سوفیست ها

سال انتشار: 1393
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 528

فایل این مقاله در 18 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_WPH-10-37_001

تاریخ نمایه سازی: 12 تیر 1396

چکیده مقاله:

ارسطو یکی از مهمترین منابع برای مطالعه پیش از افلاطونیان است و هراکلیتوس در بین پیش از افلاطونیان، بیش از بقیه مورد توجه ارسطو است. این توجه بیشتر از آنجهت است که بهتصریح افلاطون ، هراکلیتوس به لحاظ فکری پدرخوانده سوفیستها بود و بهتصریح ارسطو ، وی پدرخوانده فکری خود افلاطون نیز بهشمار میرفت. از اینرو، ارسطو کوشید با انتقادات بنیادین نسبت به آموزه های هراکلیتوس، مبانی اندیشههای سوفیستی و افلاطونی را نیز هدف بگیرد. این مقاله خواهدکوشید، ابتدا نشاندهد که آموزههای هراکلیتوس در کدام حوزهها و به چهترتیب بر آموزههای سوفیستی و اندیشههای افلاطون موثر افتادهاست. بهنظرمی رسد تلاش هراکلیتوس برای نفی اصالت محسوسات و جزییات توانسته است، سوفیستها را به این ایده رهنمون سازد که حقیقتی در کار نیست و افلاطون را بر آن دارد که مدعی شود از آنجاکه حقیقتی در محسوسات و جزییات نیست؛ پس باید بهدنبال وعاء دیگری بود که در آن طبق آموزههای پارمنیدس ، ثباتی وجود داشته باشد تا بتوان به علم و اندیشه دست یافت، او این وعاء را به ایده ها اختصاص داد. پس از تعیین میزان تاثیر هراکلیتوس بر سوفیستها و افلاطون، مقاله حاضر خواهد کوشید انتقادات ارسطو درباره دو آموزه مشهور هراکلیتوس، یعنی آموزه سیلان و آموزه ا ینهمانی اضداد را صورتبندی نموده و نشان دهد که این انتقادات در کدام قسمتها میتوانند اندیشههای افلاطون یا پارادوکسهای سوفیستی را هدف بگیرند. این انتقادات می کوشند، نشان دهند که محسوسات بهنحوی دارای تقرر هستند؛ بهاینترتیب، آموزه های سوفیستی یکسره واژگون میگردد و به اندیشه افلاطون در مورد ایدهها و تولید وعاء مزبور نیز نیازی نخواهد بود.

نویسندگان

داریوش درویشی

کارشناس ارشد فلسفه از دانشگاه علا مه طباطبایی

غلامرضا ذکیانی

دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی