بررسی پدیدار شناختی مفهوم بدن، زمان و فضا در پرفورمنس آرت با مطالعه موردی آثار مشترک آبراموویچ و فرانک اووه لایزیپن

سال انتشار: 1401
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 316

متن کامل این مقاله منتشر نشده است و فقط به صورت چکیده یا چکیده مبسوط در پایگاه موجود می باشد.
توضیح: معمولا کلیه مقالاتی که کمتر از ۵ صفحه باشند در پایگاه سیویلیکا اصل مقاله (فول تکست) محسوب نمی شوند و فقط کاربران عضو بدون کسر اعتبار می توانند فایل آنها را دریافت نمایند.

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

CDDA03_017

تاریخ نمایه سازی: 11 آبان 1401

چکیده مقاله:

روزلی گلدبرگ هنر پرفورمنس را از لحاظ تاریخی، رسانه ای می داند که مرزهای بین رشته ها، جنسیت ها، زندگی روزمره و هنر را به چالش میکشد و آن را نقض می کند و از هیچگونه اصول و قواعدی پیروی نمی کند. در این مقاله سه مولفه بدن، زمان و فضا به عنوان مولفه های اساسیدر آثار پرفورمنس آرت بررسی می شود. در این پژوهش کیفی که به روشی توصیفی-تحلیلی انجام یافته است مشخص می گردد بدن رسانهتوانمندی است که ارتباط بین تجربه های فیزیکی و احساس مشترک را ایجاد می کند. هنرمندان از بدن خود برای به چالش کشیدن تعاریفمحدود کننده جنسیتی نیز استفاده می نمایند. همچنین پرفورمنس آرت، یک شکل هنری مبتنی بر زمان است. هنر مبتنی بر زمان مجموعه ای ازواحدها می باشد که با کثرت پیچیده فرم های هنری سر و کار دارد و از گذر و دستکاری زمان به عنوان عنصر اساسی استفاده می کند. فضا درپرفورمنس آرت درک جدیدی از وضعیت انسان است که با استفاده از فضاهای واقعی یا فضاهای غیر متعارف برای ارتباط بهتر با مخاطب به کارمی رود.در این مقطع زمانی بر آن شدم با توجه به اجراهای طولانی مدت و گذر زمان در پرفورمنس آرت با مطالعه آثار مشترک مارینا آبراموویچ،فرانک اووه لایزیپن به تاثیر تجربه مخاطبان در مواجه با این آثار هنری بپردازم و آیا با توجه به سه مولفه فوق پرفورمنس های اجرا شده باعثآگاهی و تغییر در جهان بینی مخاطبان شده است؟

نویسندگان