سواد تصنعی

26 اسفند 1402 - خواندن 2 دقیقه - 1364 بازدید

مرتبا به مطالبی در شبکه های اجتماعی نوک می زنیم و بعد آن ها را نشخوار می کنیم.

ما به شکلی خطرناک به نوعی تقلید از دانایی نزدیک می شویم، دانایی ای که در واقع الگوی جدیدی از نادانی است. سواد فرهنگی سنگ بستر ارزش های مشترک ماست.

هر وقت هر کسی از هر چیزی سخن می گوید ما تظاهر می کنیم درباره آن چیزی می دانیم. واقعا دروغ محسوب نمی شود اگر در مهمانی، وقتی همکارانمان درباره فیلم یا کتابی صحبت می کنند سرمان را بالا و پایین ببریم که یعنی من هم درباره آن مطالعه کرده ام؛ احتمالا همکارانمان هم درباره آن فیلم یا کتاب فقط نظرات شخصی دیگر در شبکه اجتماعی را بازگو می کنند. کارل تارو گرینفلد، ژورنالیست ژاپنی، ادعا می کند ما به شکلی خطرناک به نوعی تقلید از دانایی نزدیک می شویم، دانایی ای که در واقع الگوی جدیدی از نادانی است.

بر خود احساس می کنیم، فشاری برای به اندازه کافی دانستن، آن هم در تمام اوقات، تا مبادا به عنوان بی سوادان فرهنگی شناخته شویم. تا بتوانیم از بالا و پایین رفتن در آسانسور، ملاقات های کاری و مهمانی ها جان سالم به در ببریم. تا بتوانیم پست بگذاریم و نظر بدهیم طوری که انگار واقعا دیده ایم، خوانده ایم یا گوش داده ایم. آنچه برای ما اهمیت دارد این نیست که واقعا این مطالب را دست اول مصرف کرده باشیم بلکه تنها این است که بدانیم چنین چیزهایی وجود دارند و درباره شان نظری داشته باشیم تا بتوانیم در گفت وگوها شرکت کنیم. ما به شکلی خطرناک به نوعی تقلید از دانایی نزدیک می شویم که در واقع الگوی جدیدی از نادانی است

یادداشت علمیروابط عمومی سواد رسانه ایبهمن علی بخشی