وحدت مرد سیاسی و فیلسوف در اندیشه افلاطون

سال انتشار: 1393
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 482

فایل این مقاله در 18 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_HASPH-1-2_004

تاریخ نمایه سازی: 6 آبان 1398

چکیده مقاله:

خوانش های مختلفی از آثار و رساله های افلاطون و به ویژه نسبت آن ها با جمهور شده است. در این میان، رساله های مرد سیاسی و سوفسطایی از اهمیت خاصی برخوردار هستند. افلاطون در سوفسطایی می نویسد: اگر فرصتی دست داد روزی دیگر فیلسوف را دقیق تر تماشا خواهیم کرد. اکنون بگذار به دنبال سوفسطایی بگردیم . این گزاره باعث شده که عده ای از شارحان افلاطون به دنبال اثر مفقود شده وی در باب فیلسوف باشند. اما آیا این گزاره به راستی به معنای آن است که افلاطون قصد رساله ای مستقل با نام فیلسوف داشته است، به ویژه از آن جهت که او پیش از این، مرد سیاسی را تالیف کرده بود در این پژوهش، ضمن تبیین آرای مختلف شارحان افلاطون در خصوص نسبت مرد سیاسی و سوفسطایی، به این نکته پرداخته می شود که امکان منطقی تالیف رساله ای مستقل به نام فیلسوف ، در کنار (و پس از) تالیف مرد سیاسی و سوفیست، منتفی بوده است؛ چرا که افلاطون با تالیف این دو هم پرسه، فیلسوف را نیز تعریف و تالیف کرده است و مولفه های شخصیتی فیلسوف را به ویژه با عطف توجه به کارویژه سیاسی او، برشمرده است. در این مقاله، با توسل به منطق درونی اندیشه افلاطون، برای این ادعا از وجوه مختلف، استدلال شده است. 

نویسندگان

مرتضی بحرانی

عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی