پژوهشی در مفهوم «تجرید» از منظر مولانا و کارلوس کاستاندا

سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 31

فایل این مقاله در 21 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ADABICONF07_092

تاریخ نمایه سازی: 29 اردیبهشت 1403

چکیده مقاله:

از اصولی ترین و بنیانی ترین عوامل تشکیل دهنده تصوف، تجرید است. تجرید به معنای ترک کلیه تعلقات مادی و معنوی برایرسیدن به حق و حقیقت، از مباحث اصلی و مورد توجه عرفا به شمار می رود که در متون عرفانی از آن بسیار سخن به میان آمده-است. این جستار که به روش تحلیلی- تطبیقی نگاشته شده است. به بررسی دیدگاه های مولانا جلال الدین محمد بلخی و کارلوسکاستاندا درخصوص تجرید با یکدیگر می پردازد. هدف پژوهش، یافتن همسانی ها وناهمسانی ها در نظام فکری و اندیشگانی این دواندیشمند بزرگ است. نتایج پژوهش نشان می دهد که این دو اندیشمند در مسائل بسیاری همچون: ارزش و اهمیت تجرید اعتقادهمزمان به تجرید مادی و معنوی، تجرید به معنای آزادی و رهایی, لزوم داشتن پیر و مرشد در مسیر تجرید، تجرید از عادت ها،تجرید از عقل، دانش و دانستگی. تجرید از خود پا نفس و... با هم اشتراک اندیشگانی و در مساله تجرید و ریاضت با یکدیگراختلاف و ناهمسانی دارند. به طورکلی نقاط اشتراک این دو بیش از نقاط افتراق است و این امر یکسان بودن آبشخور معرفتی ومشارب تجربی این دو عارف که همان عرفان حقیقی یا حقیقت عرفان است را نشان می دهد.

نویسندگان

مریم مردانی ورپشتی

پژوهشگر پسادکتری، گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات فارسی وزبان های خارجی، دانشگاه مازندران