سبک هندی و مکتب اصفهان

سال انتشار: 1390
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 120

فایل این مقاله در 8 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_JUART-0-1_007

تاریخ نمایه سازی: 25 خرداد 1401

چکیده مقاله:

برای لذت بردن و درک آثار ادبی و هنری متنوع، آشنایی با سنت های ادبی و هنری هر عصر و ویژگی حاکم بر فرهنگ آن دوران ضروری به نظر می رسد و از آنجا که هیچ هنر کامل و جاودانه ای در ظهور و تداوم خویش از مجموعه جریانات پیرامون خود بی بهره نیست، لذا با توجه به این امر می توان شناختی کامل تر از هنر آن دوران را فراهم آورد. در این میان پیوستگی میان هنرها و از آن میان ارتباط انکارناپذیر میان شعر و نقاشی ایرانی که در میراث بزرگ فارسی و از طریق کتب خطی به دست ما رسیده است موید این موضوع می باشد که «هنر کلام و نگارش به همراه تزیین کتب و مصورسازی آن ها طی قرون متمادی هیچ گونه از تحول و توسعه دائمی بازنایستاد.» و در طول تحول خود هر جا که به ورطه تکرار و ابتذال دچار گشته، تغییر مسیر داده شد و شیوه تازه ای را در پیش گرفته است. عصر صفوی را می توان آغازگر یکی از بزرگ ترین تحولات این عرصه به شمار آورد. هنرمند (شاعر یا نقاش) در این دوران از یک سو با دنیای سنت های کهن و قواعد تعیین شده روبرو است و از سوی دیگر، دنیایی از معانی و شیوه های جدید را در پیش رو دارد که آن ها را به تفحص در حوزه های دیگر فرا می خواند. در هم تنیدگی شعر و نقاشی با زندگی مردم کوچه و بازار از دیگر خصایص هنر این روزگار است گذر از سنت به سوی تجدد را می توان ویژگی دیگر این عصر دانست. در نقاشی های رضا عباسی به عنوان نماینده برجسته مکتب اصفهان، شاهد گذر آرام و موزون سنت به سوی تجدد در زندگی عوام می باشیم. در شعر این دوران نیز صائب تبریزی و بیدل دهلوی نقطه کمال این تحول به شمار می روند. عصر صفوی را می توان دورانی دانست که در آن شعر و نقاشی عارفانه قدیم ذوق نوجو و کمال طلب جدید را سیراب نمی کرد و هنرمندان در جستجوی سخنی بودند که، اکنون و امروز روایتگر زندگی مردم باشد.

نویسندگان

محمد معمار زاده

عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا (س)