تعیین قیمت تمام شده آب سطحی در مصارف کشاورزی، شرب و صنعت
فایل این طرح پژوهشی در 142 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
چکیده طرح پژوهشی:
رفتار با آب به عنوان کالایی اقتصادی برای تصمیم گیری درباره تخصیص آب میان بخش های مختلف و رقیب آب، به ویژه در شرایطی که با کمیابی منابع آب روبرو هستیم، اهمیت اساسی دارد. پییش بینیی های آماری نشان می دهد جمعیت جهان تا سال ۲۰۲۵ میلادی بالغ بر ۸/۵ میلیارد نفر خواهد شد و ۵۰ کشور جهان با سرانه کمتر از ۲۰۲۵ مترمکعب به ازای هر نفر در سال، با بحران کم آبی و تامین غذا مواجه خواهید شد. کشور ایران نیز در افق مذکور دارای جمعیت بیش از ۱۰۰ میلیون نفر با سرانه تجدیدپذیر ۱۲۰۰ مترمکعب در سال به ازای هر نفر، در حد بحران تنش آبی شدید قرار خواهد گرفت. مسئله اساسی در اصلاح بخش آب و اتخاذ مدیریت یکپارچه منابع آب ، اهداف نهایی کارایی اقتصادی، برابری اجتماعی و پایداری محیط زیستی است. اهداف نامبرده، سه رکن مدیریت یکپارچه منابع آب هستند و بایستی اهداف و ماموریت سازمان ها و شرکت های متولی منابع آب را تشکیل دهند. اما با توجه به کمیابی فزاینده منابع آب، این چگونگی تخصیص و مدیریت منابع آب است که تضمین کننده پایداری و محوریت حداکثرکردن فایده های اجتماعی و اقتصادی است. در این زمینه نقش ابزارهای اقتصادی قابل توجه است،
ابزارهای اقتصادی می تواند استفاده از ابزارهای نهادی، اجتماعی، قانونی و فنی را در بخش آب کامل کند. ابزارهای اقتصادی با درگیر کردن قیمت و دیگر اقدامات مبتنی بر بازار، انگیزه هایی به منظور استفاده موثر، با دقت و ایمن از آب را برای تمام استفاده کنندگان فراهم می نماید. در این ارتباط اصول دوبلین بیان می کنند که آب کالایی اقتصادی است و بنابراین باید به عنوان یک کالای اقتصادی همانند کالاهای دیگر برای استفاده بهینه آن و تداوم استفاده از آن برای نسلهای آینده برنامه ریزی نمود. از این رو، نظام تعرفه و قیمت گذاری مناسب آب در مصارف مختلف یکی از ابزارهای موثر و مفید در بهینه سازی تخصیص و مصرف آب می باشد. تعیین قیمت برای آب نه تنها برای بازیابی هزینه بلکه به همان اندازه به عنوان ابزاری برای تغییر رفتار و اطمینان از اینکه آب با عدالت بیشتری توزیع می شود انجام می گیرد. اما پایه گذاری هر نظام قیمت گذاری مناسب، مستلزم بررسی جوانب مختلف و تصمیم گیری بر اساس مطالعات علمی و تجربیات گذشته است که این مطالعه با هدف تهیه پشتوانه های مطالعاتی در زمینه های یاد شده انجام شده است. با وجود افزایش روز افزون تقاضای آب و محدودیت منابع آبی کشور، شکاف بین عرضه و تقاضای آب روز به روز افزایش می یابد. به لحاظ نظری این شکاف تنها با افزایش عرضه، کاهش تقاضا و یا هر دوی آنها جبران پذیر خواهد بود. از آنجا که قسمت عمده منابع قابل استحصال در طرف عرضه آب قبلا بهره برداری شده اند، افزایش بیشتر عرضه محدود بوده و با هزینه بسیار همراه میباشد، لذا به نظر می رسد مدیریت تقاضا
به منظور کنترل مصرف و بهره برداری کارآمد از نهاده آب مناسب تر خواهد بود. یکی از بارزترین راه های مدیریت تقاضای آب (کنترل مصرف آب) در حال حاضر، قیمت گذاری صحیح و
مناسب منابع آبی می باشد. در این راستا، در یک نظام مناسب قیمت گذاری باید به هر دو طرف عرضه و تقاضای آب توجه شود. به عبارت دیگر، در طرف عرضه باید هزینه تمام شده آب مدنظر قرار گیرد که در اسناد بالادستی (از جمله در قانون هدفمندسازی یارانه ها) نیز بر این نکته تاکید شده است. همچنین برای اینکه قابلیت اجرایی شدن نظام تعرفه بر اساس هزینه تمام شده آب مورد ارزیابی قرار گیرد، لازم است به نظرات طرف تقاضای آب نیز توجه گردد که این مهم از طریق برآورد ارزش اقتصادی آب در مصارف مختلف قابل بررسی است. ارزش اقتصادی آب به عنوان قیمت طرف تقاضا، سقف قیمتی که مصرف کنندگان حاضر به پرداخت هستند را نشان می دهد.
فهرست مطالب طرح پژوهشی
نویسندگان